اسرائيل سوريه را بمباران و ايران را تهديد ميکند. روسيه کشتيهاي جنگي خود را به درياي مديترانه انتقال داده و سوريه را با تسليحات نظامي پيشرفته تجهيز ميکند. حزب الله از سوريه در برابر القاعده دفاع ميکند. سناتورهاي امريکايي حامي اسرائيل مانند جان مککين به نيروهاي القاعده ميپيوندند.
آيا غرب در بخشي از «نبرد تمدنها» اکنون در حال حمله به جهان اسلام است؟ چرا دولتهاي اسرائيل و امريکا از القاعده در سوريه حمايت ميکنند؟ این جنگ واقعي بين ملتها، تمدنها يا مذهبها نيست. جنگ واقعي، جنگ بانکداران با تمام جهان است.
جان پرکينز، در کتاب خود تحت عنوان «اعترافات يک آدمکش اقتصادي» اين موضوع را شرح ميدهد. بانکداران از کنترل خود روي پول استفاده ميکنند تا به افراد و همچنين ملتها بدهي تحميل کنند. آنها ملتها را وادار ميکنند وامهايي را قبول کنند که قادر به بازپرداخت آن نيستند. بانکداران از ورشکستگي متعاقب و «توافقنامههاي بازسازي» براي بدست آوردن کنترل آن ملتها و منابعشان استفاده ميکنند.
اگر رهبر ملتي از بانکداران اطاعت نکند، مانند دو مورد ونزوئلا و ايران، آن رهبر يا ملت در «فهرست هدف» سردمداران مالي جهان قرار ميگيرد. ملت مذکور در معرض سياست تغيير رژيم، خواه از طريق ترور، کودتا، انتخابات تقلب آمیز و يا تهاجم مستقيم قرار ميگيرد.
بانکداران از سرويسهاي نظامي و اطلاعاتي کشورهايي که در کنترل دارند به منظور حمله به کشورهايي که تحت کنترل آنها نيست، استفاده ميکنند. آنها همچنين از ارتشها و سرويسهاي اطلاعاتي مخفي خود براي سرنگوني تمام حکومتها استفاده ميکنند.
بدين ترتيب بايد گفت، جنگ عليه سوريه، جنگ ِ امريکا، اسرائيل، القاعده، قطر، ترکيه يا عربستان سعودي با سوريه نيست. اين جنگ ِ بانکداران و سردمداران مالي جهان با سوريه است.
بزرگترين خانوادههاي بانکي بين المللي نفوذ نسبتا زيادي روي امريکا، اسرائيل، قطر، ترکيه و عربستان سعودي دارند. آنها در کشورهايي مانند سوريه، روسيه و چين تنها نفوذي معمولي دارند و کمتر از اينها در ايران نفوذ دارند. به همين دليل، به اميد اين که رژيم سوريه را تغيير دهند، در حال بسيج کردن تمام داشتهها و توان خود هستند. ايران، روسيه و چين اهداف بعدي در «فهرست کشورهاي هدف» هستند.
بانکداران در تلاشند تا اولين امپراطوري حقيقتا کريه المنظر جهاني را ايجاد کنند. همانطور که جان پرکينز ميگويد، بزرگترين سلاح آنها نزول خواري است و نيروي نظامي سلاح فرعي و دوم آنهاست. آنها ابتدا تلاش ميکنند که يک کشور را بخرند و اگر رهبران آن کشور قابل خريداري نباشند، براي ترور يا سرنگوني آن رهبران وارد عمل ميشوند؛ و اگر همه اينها شکست بخورد، آنها ارتش امريکا را براي حمله به آن کشور ميفرستند.
بانکداران به منظور ايجاد امپراطوري جهاني برده داري خود، بايد ارتباطات از راه دور را نيز در کنترل خود داشته باشند. اگر طرحهاي آنها به طور گسترده مورد اطلاع مردم قرار بگيرد، تمام ملتها به پا خواهند خواست.
ديويد راکفلر، در نشست ۱۹۹۱ بيلدربرگ در بادن آلمان حقيقت را گفت: « ما از واشنگتن پست، نيويورک تايمز، مجله تايم و ديگر نشريات بزرگي که مديران آنها در نشستهاي ما شرکت کرده و به وعدههاي خود مبني بر رازداري براي تقريبا ۴۰ سال عمل کردند، ممنونيم. اگر در جريان آن سالها نگاه عموم روي ما بود، هرگز قادر نبوديم برنامه خود براي جهان را توسعه دهيم. اما امروز جهان براي حرکت به سوي يک دولت جهاني، باتجربه و آماده تر است. حاکميت فراملي نخبگان فکري و بانکي جهان قطعا نسبت به خودمختاري ملي که طي قرنهاي گذشته شاهد آن بوديم، ارجحيت دارد.»
امروز، تنها رسانههاي عمده خبري انگليسي زبان که فريب خورده و تحت مالکيت و کنترل بانکداران نيستند، پرس تيوي و راشا تودي هستند. واضح است که ايران و روسيه تمايلي ندارند که در «فهرست هدف» بانکداران قرار بگيرند و اکنون ميدانند که با گفتن حقيقت به تمام جهان، ميتوانند با سردمداران مالي جهان مبارزه کنند. تعجبي ندارد که امريکا و اروپايي که تحت سيطره سردمداران مالي جهان هستند، تمام تلاش خود را براي خاموش کردن صداي پرس تيوي به کار بستهاند.
مردم انگليسي زبان جهان به طور اعم و مردم امريکا به طور اخص، بايد از اين حقيقت آگاه شوند که جنگ بانکداران با سوريه ( و سپس ايران، روسيه و چين) جنگ عليه خود آنها نيز هست. بانکداران متعصب و نژادپرست نيستند. آنها ميخواهند همه را، صرفنظر از نژاد، مليت و کردارشان به بندگي بکشانند.
اينجا در امريکا، بانکداران افراد جوان را از طريق وامهاي دانشجويي به بردگي ميکشانند. اگر شما در امريکا به دنبال تحصيلات تکميلي باشيد و البته ثروتمند هم نباشيد، گزينهاي جز دريافت وامهاي تحصيلي نخواهيد داشت. در زمان فارغ التحصيلي خود به ميزان ۲۰ هزار، ۵۰ هزار يا حتي ۱۰۰ هزار دلار بدهکار خواهيد بود. و همچنين نرخ بهره نيز مدام به اين بدهي افزوده خواهد شد. شما نيمي از زمان کاري خود را براي بازپرداخت بدهيهايتان سپري خواهيد کرد و سود کلاني را وارد جيب بانکداران ميکنيد.
نظام وام دانشجويي شکلي از بردگی قراردادی است. همانند نوکران قراردادي که مجبور بودند براي پرداخت هزينه و بليت سفر خود به امريکا مانند بردگان ۷ سال کار اجباري کنند، فارغ التحصيلان دانشگاهي نيز در امريکا تبديل به بردگان بانکداران ميشوند. دانشجويان امريکايي همانند نوکران قراردادي به دنبال بليت آزادي و فرصت هستند؛ و همانند نوکران قراردادی بهاي اين بليت سالها بردگي است.
بانکداران حتي در حال دستيابي به قدرت به مراتب بيشتري در امريکا هستند. آنها اکنون هر دو حزب سياسي عمده و تمام رسانههاي خبري مهم اين کشور را در اختيار دارند.
اما آنها از مردم امريکا بيش از تمام مردمان ديگر ميترسند. امريکا داراي بيشترين طبقه متوسط تحصيل کرده در جهان است. اگر اين قشر بيدار شود، قادر خواهد بود که بانکداران را سرنگون و از طرحهاي آنها براي حذف قانون اساسي، حاکميت ملي و خود ِ طبقه متوسط جلوگيري کند.
مردم سوريه و مردم امريکا در حال مبارزه با يک دشمن واحد هستند؛ اگرچه تعداد کمي از آنها از اين حقيقت آگاه است.
اکنون زمان آن رسيده است که مردم نيک در تمام کشورها عليه استبداد اقليت حاکم در جهان به پا خيزند. اگر جهان به پا نخيزد و شورش نکند، همه ما خود را در سرزمين جهاني بردگان خواهيم يافت.
نظرات شما عزیزان: